تجلي قرآن در شعروادب فارسي
پرچم حق
مهدي مجتهدي
در شهريور سال 1285 در تبريز و از ميان خانوادهاي روحاني قدم به عرصه هستي نهاد. آغازين روزهاي حضور او در خانواده، مقارن بود با ظهور قيامهاي انقلابي مشروطه خواهان به رهبري ستارخان و باقرخان.او كه از اوايل كودكي قريحه شعري خود را بارها آزموده بود، در اين زمان تخلص خود را با تفأل به ديوان حافظ از«بهجت» به« شهريار» تغيير داد.
ميتوان آغاز تحول عظيم روحي و اعتقادي او و انزواي تدريجياش را كه قرين كتابت قرآن نيز بود ،در حدود سال 1334 دانست.
شهريار در 27 شهريور 1367 در حالي كه از بيماري ريوي رنج ميبرد دار فاني را وداع گفت و در« مقبرةالشعراي» تبريز به خاك سپرده شد.
دقّت مختصري در زندگي استاد شهريار، تسلط او به زبان عربي و انس او با متون عربي، به ويژه قرآن كريم را تأييد ميكند. تحول استاد (كه به قول خودش: بت شكنيهايي بود كه به تائب شدن وي انجاميد) مقدمهاي بود براي يادآوري آنچه از اخلاق و تقوا و ارادت به اهلبيت عليهم السلام به ارث برده بود.
آنچه درباره شهريار و توجه و به مضامين بلند سخن الهي پيشروي شماست، تنها گزيدهاي است كه برمبناي كتاب امام علي? در نگاه شهريار، اثر اينجانب به رشته تحرير درآمده است.
«يا أيها الّذينَ آمَنُوا أطيعُوا اللّهَ وأطيعُوا الرَّسولَ وَأولِي الأمْرِ مِنْكُم… ».
( سوره نساء،آيه59) .
چه شد عهد خدا بر من شكستيد الا اي حاسدان عهـــد بشكــن!
به قرآن طاعـــت من كرد واجب به هر مؤمن خداي حي ذو المَن1
???
«إنَّما وَلِيكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالّذِينَ أمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيؤتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ». (سوره مائده، آيه55)
در اين بيت از شعر معروف مناجات:
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گـــدا را2
و اين بيت از شعر مناجات سحر:
نگين خاتم جم در نماز ميبخشند
نظر به حُقّه3 رندان پاكباز كنيــد4
استاد اشاره ميكند به شأن نزول آيه 55 سوره مائده كه مربوط به بخشش انگشتر توسط اميرالمؤمنين(ع) در حين ركوع به سائل است و وجه بارزي است از حاكميت حضرت، بعد از پيامبر يعني: كسي پس از رسول اكرم شايسته خلافت است كه در حال ركوع زكات داده. اين شاخصهاي بود كه در تاريخ اسلام، انحصاراً در مورد حضرت علي(ع) مصداق پيدا كرده است.
???
«…إنَّمَا أنْتَ مُنْذِر وَلِكُلِّ قَوْمٍ هاد».ٍ ( سوره رعد، آيه7)
در ترجمهاي كه شهريار از خطاب منظوم حضرت علي(ع) به حارث همداني سروده، از قول حضرت ميگويد:
هركه مرد از جهان مرا بيند خواه اهل صلاح و خواه فساد
برسرم اهتزاز پرچم حــق نقش پرچــم «لِكُلِّ قَوْمٍ هــاد»5
و در منظومه صداي خدا:
ديده زديدار خجل ميشـــــود ورد زبــــان نغمــــه دل ميشـــود
در ره اين كعبه منادي علي است زآن كه نذير احمد و هادي علي است6
در ذيل آيه 7 سوره رعد احاديث زيادي است، من جمله: پيامبر اكرم(ص) خطاب به علي(ع) فرمودند:
«أنا المنذر و أنت يا علي الهادي إلي أمري؛
من بيم دهنده [مردم] و تو اي علي هدايتگر[شان] به آنچه برآن مأمورم».7
???
«إنَّما يرِيدُ اللّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهِلَ البَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً…». ( سوره احزاب، آيه33)
در شعري كه شهريار تبريزي در ستايش مرزبان حماسه جاويد، علامه اميني و اثر سترگ او «الغدير» سروده، به يكي از اختصاصات معصومين كه مستند به قرآن است، اشاره ميكند:
كار وصي چون نبـــي (امر الهي) بـــــود امــر خدا خلق را شور به سر كوبـدا
امر گر از خلق شد شور در آن جايز است امر خدا خلق را شور به سر كوبـــدا
مظهر تطهير حق با چو منيگو يكي است؟ آهن سرد اين قدر كس به هدر كوبدا؟8
كه به (آيه تطهير) و پاكي اهل بيتـ عليهم السلام ـاز هرگونه خطا و لغزش اشاره دارد.
???
«وَيطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلَي حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيتِيماً وَأسيراً ».(سوره انسان،آيه8)
سوره «انسان» كه به نامهاي« دهر» و« هلأتي» نيز شهرت دارد، يكي از مشهورترين آياتي است كه شأن اهل بيت پيامبرـعليهم السلام ـ (حضرت علي(ع)، حضرت فاطمهسلاماللّه عليها امام حسن(ع) و امام حسين(ع)) را درخود جاي داده است.
شهريار تبريزي برهمين اساس، در پايان شعر (شأن نزل هل أتي) كه داستان نزول اين سوره است، مي گويد:
هل أتي نازل در شأن بتول عذرا است مرحبا مهبط تنزيل خداوند حكيم9
يا آنجا كه در منقبت ساقي كوثر سروده:
با انبيا به سر و علن نصرتت قضاست يا مظهر العجائِب يا مرتضي علي
فياض در فضيلت تو گفته (هل أتي) لولاك در فتوت تو (لافتي) علي10
???
«وَالشَّمْسِ وَضُحاها. وَالقَمَرِ إذا تَلاها». (سوره شمس،آيه1 و 2)
در منظومه صبر و ظفر ميگويد:
غير ولايت چه جانشين نبوت؟ تالي و الشَّمْس بين كه وَالقَمْرَ آيد11
در تأويل دو آيه فوق، روايتي است كه ميفرمايد: منظور از« وَالشَّمْسِ وضُحاها» رسولاللّه(ص) است و منظور از« والقَمْرِ إذا تَلاها» أميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(ع) است.12
???
اين آيه كه از حروف مقطعه تشكيل شده، در آغاز هفت سوره: غافر، فصلّت، شوري، زخرف، دخان، جاثيه و احقاف آمده است (و بلا فاصله پس از آن، از قرآن و وحي سخن به ميان آمده).
با مراجعه به روايات و احاديث درمييابيم كه «حم» يكي از اسامي رسول اكرم(ص)است.13 در نتيجه مراد از آل«حم» اهل بيت«عليهم السلام» هستند14 و مرحوم شهريار با ريزبيني خاصّ خود به آن توجّه كرده:
اين علي بود كه ميگفت ببين تا زهرا
هنرش چيست زهي همت آل حاميم15
???
پر واضح است كه در اشعار شاعري، چون استاد شهريار، بسيار به آيات و روايات پرداخته شده چون:
جلوه خالق اعظم ننمايند به خلـــق
مگر از غرفه «إنّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيم»16
طفلي از كوچه ندا داد و (فَلا تَقْهَر)17 خواند
نكند كامده باشــد به در خانــه يتيـم18
و يا در شعر جوال نخوت:
عنكبوتستيم و ابدان چون بيوت
أوهنُ الأبيات بيت العنكبوت19
كه اشارهاي است به آيه 41 سوره عنكبوت:
«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيتاً وَإنَّ أوْهَنَ البُيوتِ لَبَيتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يعْلَمُون»
و يا در جايي از قول حضرت أمير(ع) به مخالفانشان ميگويد:
چو بي مهر ولي شد چيست ايمان؟ چراغي كش فرو خشكيد روغن
نيابــد حاســد ما بـــوي جنــت مگـر اشتر رود در چشم سوزن20
بيت دوم، ضمن اينكه اشاره به حديثي از رسول اكرم(ص) است كه ميفرمايند:
«لا يدْخُلُ الجَنَّةَ مُبْغِض لي ولِعلي؛»كسي كه بغض من و علي را در سينه دارد، وارد بهشت نميشود».21 ترجمه مثلي است كه از قرآن اقتباس شده و كنايه است از كاري كه امكان پذير نيست:
إنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا واسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أبْوَابُ السَّماءِ وَلا يدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّي يلِجَ الَجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياط وَكذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمين.(سوره اعراف،آيه40)
از اين موارد در اشعار استاد بسيار است و اميد است در مجالي ديگر به آنها پرداخته شود.
پاورقيها:
1. امام علي(ع) در نگاه شهريار، ص52 .
2. همان، ص82.
3. ظرف كوچكي كه در آن جواهر يا اشياي ديگر گذارند. فرهنگ فارسي.
4. همان، ص99 .
5. همان، ص45 .
6. همان، ص84.
7. بحار الانوار، ج35، ص400 . 8
8. امام علي(ع) در نگاه شهريار، ص 120 .
9. همان، ص50 . 10
10. همان، ص97 .
11. همان، ص102.
12. تفسير فرات كوفي، ص 563.
13. مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص 196.